در نزد مدرنیست ها «واقعیت» متکثر و قائم به فرد است. مدرنیسم حرکتی است از ظاهر یکپارچه واقعیت، به باطن چند پاره واقعیت. به درون رفتن از گمگشتگی بیرونی. صادق هدایت، از واقعیتهایی نوشته است که چون خوره روحش را می تراشند و معتقد است که عموم مردم برسبیل عقاید خود، آن دردها را تمسخر آمیز تلقی می کنند.
« این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخر آمیز تلقی بکنند زیرا بشر هنوز چاره و دوائی برایش پیدا نکرده است»
متن کاملpdf