رضا خوشه بست

  • ۱
  • ۰

دیوانه نویسی

دیوانه نویسی  در اشعار سهراب رضا خوشه بست

  1. لحظه روانی =  هنگام بزرگ

لحظه روانی، مؤلفه ای است پیچیده و مرکب از لحظه های دیگر، که گذرا و پران است، برق آسا می درخشد و تکانه روانی ایجاد می کند. این لحظه به سبب شدت تحول و سرعت گذر، ذهن را به دنیای وهم و خیال پرتاب می کند درک آن چونان خواندن نامه ای است در نور صاعقه ای که نهفت رازناک روان را افشا می کند. لحظه روانی ناپایدار، پیچده و رنگارنگ و تندگذر است.

نمود بارز اهمیت لحظه روانی را در شعر شاعران فارسی، بیدل دهلوی و سهراب سپهری، به وضوح می توان دید. سپهری از آن لحظه ها با تعبیر � هنگام بزرگ � یاد می کند.

مثال: � در بیداری سهمناک

آهنگی دریا نوسان شنیدم، به شکوه لب بستگی یک ریگ /  و از کنار زمان برخاستم.

هنگام بزرگ / بر لبانم خاموشی نشانده بود.�

  1. آشنازدایی  = خلاف آمد عادت  = غبار عادت

وقتی که با عادتها و چارچوب های قالبی به پدیده های هستی نگاه کنیم، از درک حقیقت عاجز خواهیم ماند. سوررئالیست ها با دوری از جهان واقع که آن را مبتذل و عادت زده می دانند، با خلق تصاویری عاری از عادت زدگی مخاطب را به تحیر وادار می کنند. شاعران حقیقی آن را � خلاف آمد عادت � می خوانند.

می توانیم هنرمندان سوررئالیست را آشنا زداترین هنرمندان بنامیم. البته آشنازدایی ویژگی مهم و کارکرد اصلی ادبیات است سهراب آن را � غبار عادت � می خواند

مثال: � غبار عادت پیوسته در مسیر تماشاست / همیشه

با نفس تازه راه باید رفت / و فوت باید کرد که پاک پاک شود صورت طالیی مرگ �

 

 

  1. عشق = دشمن عقل

عشق برای سوررئالیستها یک مفهوم انقالبی دارد، و جنبه انقالبی و عصیانگرانه آن مهم است. از سویی عشق بزرگ ترین دشمن عقل است ریشه در جنون دارد و تنها ارزشی است که به انسان اجازه دیدار با ذات خود را می دهد. عشق ترس از گناه و آگاهی به گناه را از میان بر می دارد و زمینه را برای آفرینش واقعیتی بیرون از واقعیت های موجود فراهم می کند.

مثال: � خانه دوست کجاست ؟ �

� نرسیده به درخت/  کوچه باغی است که از خواب خدا سبز تر است

و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است.

می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ، سر بدر می آرد/ پس به سمت گل تنهایی می پیچی�

 

  1. استعاره =  ایماژهای نامتجانس، تناقض و تعارض

تصویر های سوررئالیستی قابل مقایسه با استعاره بعید در بلاغت فارسی هستند. در استعاره بعید نیز عناصر تصویر بسیار از هم دور هستند و به راحتی نمی توان به مدلول شان پی برد.

در سوررئال تصویر خوب آن است که هیچ نوع رابطه، پیوند، شباهت و قیاسی میان دو طرف آن نباشد. در این نوع تصویر هیچ شرطی برای همنشینی اشیاء و تصاویر وجود ندارد. هر شی�ای می تواند در کنار هر شیئی بنشیند. در نقطه آزاد وصلت، اتحاد آزاد است. پیوندها بی مرز و نامحدود و بی دلیل و در نتیجه تصویرها غریب و شگفتند؛ در تصویر سوررئال، زبان فشرده، و در عین حال عریان است. تصویرها بریده بریده، ترکیب ها نامنتظره و بی تناسب و غالبا سرشار از خشم و جنون تکان دهنده و حیرت زایند.

مثال: � شب سرشاری بود.

روز از پای صنوبرها، تا فراترها می‌رفت.

دره مهتاب اندود، و چنان روشن کوه، که خدا پیدا بود.

در بلندی‌ها، ما / دورها گم، سطح‌ها شسته، و نگاه از همه شب نازک تر. �

 

  1. بی زمانی و بی مکانی

 آنچه در اکثر آثار سوررئالیستی قابل توجه است، نبودن زمان و مکانی منظم و کلاسیک در آنها است؛ زیرا یک سوررئالیست می خواهد هر آنچه را که به عنوان مرز و دیوار در مقابل اندیشه قرار دارد، در هم بشکند و با فراغ خاطر آزادانه ای به خلق اثر هنری همت گمارد. سوررئالیسم سنگ بنایش بر روان انسان و ضمیر ناخودآگاه او بنیان نهاده شده است

و در ضمیر ناخودآگاه آدمی نیز مکان های مختلف درهم ریخته اند و زمان معینی نیز وجود ندارد و پرده های خیال، گذشته، حال و آینده را فروریخته اند و موضوعات در بی زمانی و بی مکانی شکل می گیرند.

مثال: � عبور باید کرد.

صدای باد می‌آید، عبور باید کرد / و من مسافرم، ای بادهای همواره!

مرا به وسعت تشکیل برگ‌ها ببرید. / مرا به کودکی شور آب‌ها برسانید.

و کفش‌های مرا تا تکامل تن انگور / پر از تحرک زیبایی خضوع کنید.

دقیقه‌های مرا تا کبوتران مکرر / در آسمان سپید غریزه اوج دهید. �

  1. اسطوره ها و نمادها

توجه به اسطوره ها و دنیای غنی نمادها از جمله دستاوردهای مکتب سوررئالیسم بود. سبب این رویکرد قابلیت نماد و اسطوره برای بیان مکنونات ضمیر ناخود آگاه است. انسان اولیه بین رؤیا و واقعیت مرزی نمی شناخت، غول و جن و پری زاد به اندازه زن و فرزند او حقیقی و لمس شدنی بود. سوررئالیست ها آمده بودند تا با استفاده دوباره از این دنیای غنی و پر رمز و راز، انسان را به شفافیت و زلالی عصر نخستین حکومت غرایزش برگردانند. اسطوره ها موجی از رؤیاها را بر پهنه ذهن و ادراک ما می گسترانند .

مثال: � خیال می‌کردیم

بدون حاشیه هستیم. /  خیال می‌کردیم

میان متن اساطیری تشنج ریباس

شناوریم

و چند ثانیه غفلت، حضور هستی ماست. �

  1. شناوری میان مجهول ها

در عالم ناخود آگاه هیچ چیز ثابت نیست، همه چیز مبهم و مجهول است. گزارنده رؤیا در پی کشف مجهولی است که در میان مجهولات شناور است. رسیدن به هر مجهول، مجهولی دیگر را به دنبال خود می کشد. او باید هر لحظه آماده پریدن از مجهولی به مجهول دیگر باشد. حرکت دایمی برای اکتشاف امر بی نهایت، خود به خود ویرانی شکل های پیشین را در بر دارد. تصویر دومین تصویر اولین را در هم می ریزد و اینجا است که تصویرها و شکل ها در این شیوه هنری بی شکل و تو در تو هستند.

مثال: � با سبد رفتم به میدان ، صبحگاهی بود.

میوه ها آواز می خواندند.

میوه ها در آفتاب آواز می خواندند .

در طبق ها ، زندگی روی کمال پوستها خواب سطوح جاودان می دید.

اضطراب باغ ها در سایه ء هر میوه روشن بود.

گاه مجهولی میان تابش به ها شنا می کرد.

هر اناری  رنگ خود را تا زمین پارسایان گسترش می داد.

بینش هم شهریان ، افسوس،

بر محیط رونق نارنج ها خط مماسی بود . �

 

  1. نقطه علیا

در بیانیه سوررئالیسم آمده است که � ذهن انسان دارای نقطه ای است که در آن مرگ و زندگی خیالی و واقعی، گذشته و آینده، انتقال پذیر و انتقال ناپذیری باال و پایین دیگر نقیض هم به نظر نمی رسند ... در آن نقطه سازندگی و ویرانگری را نمی توان ضد هم قلمداد کرد. در آنجا همه چیز به یک وحدت مطلق می رسد،

به تعبیر برتون، خدا نقطه علیای هستی است که در آن ماده و روح متحد می شوند و تناقض ها از میان بر می خیزد؛ همان چیزی که در زمان و مکان نمی گنجد. غربت اصلی انسان، دوری از این نقطه و نتیجه تبعید او به عالم محدود حس است. نگارش سوررئالیستی زمینه رهایی از این غربت و تبعید را فراهم می کند.

مثال: � از خانه بدر، از کوچه برون، تنهایی ما سوی خدا می‌رفت.

در جاده، درختان سبز، گل‌ها وا، شیطان نگران: اندیشه رها می‌رفت.

خار آمد، و بیابان و سراب.

کوه آمد و، خواب.

آواز پری: مرغی به هوا می‌رفت ؟

نی، همزاد گیاهی بود، از پیش گیاه می‌رفت.

شب می‌شد و روز.

جایی، شیطان نگران: تنهایی ما می‌رفت. �

  1. پویایی و دگرگونی

ناخودآگاه یک صورت ثابت و نهایی ندارد که بتوان بر آن ایستاد و بدان اشاره کرد. ناخودآگاه دریایی است سیال که در درون خود و در لایه های زیرین خود جریان دارد. رازی است پیوسته و پویا و مداوم. بنابراین شناخت آن نیز پیوسته نیازمند تازگی و تغییر است و هر لحظه به زبانی و تصویری باید به آن اشاره کرد. زبان، قدرت احاطه بر ناخودآگاه را ندارد،

از این رو نوشوندگی و تازگی مفرط خصلت هنرمند سوررئالیست است. او باید هر لحظه آماده پریدن از مجهولی به مجهول و از فضایی به فضای دیگر باشد. این پرش های مداوم، حرکتی انقلابی و پویا را در پی دارد. بنابراین زبانش ویرانگر همه رابطه ها و سنت ها و عادت های معمول است.

مثال: � در آن مجادله زنگدار آب و زمین

که وقت از پس منشور دیده می‌شد

تکان قایق، ذهن ترا تکانی داد:

غبار عادت پیوسته در مسیر تماشاست.

همیشه با نفس تازه راه باید رفت./  و فوت باید کرد

که پاک پاک شود صورت طلایی مرگ.�

  1. آزادی و رهایی

تصویر سوررئال ذهن را به رهایی و آزادی دعوت می کند؛ آزادی از چارچوب عادت های بسته و خسته کننده زبان، آزادی از منطق مسلط طبیعت و عادت بر ذهن، آزادی از زنجیره قراردادهای خشک زبان و زندگی. از دید سوررئالیست ها زبان نظامی است که ما در آن گرفتاریم. زبان نامحرم است. تصویر سوررئال موجب شکوفایی زبان می شود. زبان را به چشم هایی بدل می کند که می جوشد و کار حواس را مختل می نماید، مرزهای عادت را در هم می شکند و به خیال آزادی می بخشد. راه گذر از منطق عقل و سیطره سنتها، قراردادها و عادت ها را باز می کند و غبار عادت را از چشم ها می شوید.

مثال: � رفته بودم سر حوض

تا ببینم شاید ، عکس تنهایی خود را در آب،

آب در حوض نبود.

ماهیان می گفتند:

� هیچ تقصیر درختان نیست. �

ظهر دم کرده تابستان بود، / پسر روشن آب ، لب پاشویه نشست

و عقاب خورشید ، آمد او را به هوا برد که برد.

 به درک راه نبردیم به اکسیژن آب.

برق از پولک ما رفت که رفت. /  ولی آن نور درشت،

عکس آن میخک قرمز در آب

که اگر باد می آمد دل او ، پشت چین های تغافل می زد،

چشم ما بود.

روزنی بود به اقرار بهشت. / تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی ، همت کن

و بگو ماهی ها ، حوضشان بی آب است. �

باد می رفت به سر وقت چنار. / من به سر وقت خدا می رفتم. �

 

فایل PDF

  • ۰۱/۰۳/۲۸
  • رضا خوشه بست

نظرات (۱)

مطلب رو مطالعه کردم و صادقانه بگم نیاز به دوباره خوانی برای درک حداکثری دارم. 

از سایت مام بازدید کنید 

 

 

دعوت به همکاری - تیم وکلای کارپردازان (karpardasan.ir

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی